خرده ای که اهل حدیث بر معتزله میگرفتند و معتزله جواب درستی نداشتند این بود که اصل عدل (به مفهوم شامل اختیار و حسن و قبح عقلی و معلل بودن افعال باری به اغراض) با توحید افعالی و بلکه با توحید ذاتی سازگار نیست.زیرا اختیار معتزله نوعی «تفویض» است . یعنی اختیاری که معتزله قائل است نوعی واگذاری و سلب اختیار از ذات حق است و بر ضد توحید فعلی است که هم برهانی است و هم در سراسر قرآن به چشم می خورد .
معروف است: غیلان دمشقی که طرفدار عقیده اختیار بود روزی به ربیعه الرأی که منکر اختیار بود رسید و بالای سرش ایستاد و گفت: انت الذی یزعم ان الله یحب ان یعصی تو همان کسی که گمان میبرد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند یعنی لازمه عقیده جبری تو اینست که معصیت بندگان به اراده خود او باشد و او خودش بخواهد و دوست داشته باشد که مردم او را معصیت کنند .
برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید.